در حوزه ی آموزش آینده اندیشی، حرفهای بی شاپ شنیدنی است. او بعد از بازنشستگی از دانشگاه هیوستون، با این سوال اساسی و البته انتقادی که چرا ما در مدارس و دانشگاههای خود گذشته را آموزش میدهیم، اما خبری از آموزش آینده نیست؟، قدم در راه آموزش آینده پژوهی می گذارد. او میپرسد چرا دانش آموزان و دانشجویان را برای مواجه با آنچه میتواند آینده باشد آماده نمیکنیم؟ چرا آنها را برای ساخت آیندههای دلخواهشان آماده نمیکنیم؟ چرا ما در مورد سبک زندگی گذشتگان (مردم، حکومتها، بازارها و …) چیزهای زیادی یاد میگیریم، اما آینده یعنی جایی که خود ما در آن زندگی خواهیم کرد، مورد مطالعه قرار نمیگیرد؟…
فکر معطوف به آینده، درک این نکته که هیچ راه مطمئنی برای پیش بینی آینده وجود ندارد و لزوم این امر که به جای پیش بینی آینده بایستی به دنبال آمادگی حداکثری برای دامنهای از اتفاقات ممکن و محتمل باشیم و حتی تفهیم این مسئله که میتوانیم در یک نگاه پیشدستانه به دنبال ساخت آیندههای مطلوب خود در میان همه آیندههای ممکن و محتمل با در نظر گرفتن مجموع ارزشهایمان باشیم.
اگر امروز برنامهریزان امر آموزش چه در آموزش و پرورش و چه در آموزش عالی با نگاهی پیشدستانه بدان نپردازند، فردا از سر اجبار و در دنباله روی منفعلانه به دنبال آن خواهند بود.